در این بخش، غزلیات طبیب اصفهانی نوشته شده است
فهرست غزلیات به ترتیب حرف الفبای آخر قافیه یا ردیف است.
برای خواندن هر شعر، روی آن کلیک کنید :
الف:
غزل شماره ۱ : منزل بسی دور و به پا ما را شکسته خارها
غزل شماره ۲ : درماندگی خود به که گوییم خدا را
غزل شماره ۳ : جا در صف عشاق مده اهل هوس را
غزل شماره ۴ : چو خواهم با سگانش گرم سازم آشنایی را
غزل شماره ۵ : ز غوغای تذروان شورش محشر شود پیدا
غزل شماره ۶ : از هجر بت یگانه ی ما
غزل شماره ۷ : نیست هرگز به بد و نیک جهان کار مرا
غزل شماره ۸ : دارد به سحر دعا اثرها
غزل شماره ۹ : به همواری تهی کن از غم لیلی وشان دل را
غزل شماره ۱۰ : چو نیست دسترسم آنکه بوسم آن پا را
غزل شماره ۱۱ : مسکینی و غریبی از حد گذشت ما را
ب :
غزل شماره ۱۲ : افزوده غمی چون به غم دیگرم امشب
غزل شماره ۱۳ : ز چشم خونفشان خویش دارم چشم از آن امشب
ت :
غزل شماره ۱۴ : دربان نکند جرأت و خاصان ملک مست
غزل شماره ۱۵ : رفته عمر و نیم جانی مانده است
غزل شماره ۱۶ : دل غمدیده به دنبال کسی افتادست
غزل شماره ۱۷ : از غم لیلی به وادی گر چه مجنون میگریست
غزل شماره ۱۸ : ما را دگر ز یار، تمنا نمانده است
غزل شماره ۱۹ : گر چه ما را دسترس بر دامن آن ماه نیست
غزل شماره ۲۰ : تا به من از ناز ساقی سرگران افتاده است
غزل شماره ۲۱ : دیگر دلم خدنگ جفا را نشان شدست
غزل شماره ۲۲ : عشقم آتش زد و از وی اثری پیدا نیست
غزل شماره ۲۳ : از حال ما چه پرسی ای بی وفا که چون است
غزل شماره ۲۴ : برگیر مهر از آنکه به کام دل تو نیست
غزل شماره ۲۵ : سینه گرم و مژه خونبار و سحر نزدیک است
غزل شماره ۲۶ : هر کسی را که چو من دیده ی خونباری هست
غزل شماره ۲۷ : کاروان عشق را بانگ درای دیگرست
غزل شماره ۲۸ : دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست
غزل شماره ۲۹ : می رسد یار و دریغا سر و سامانم نیست
غزل شماره ۳۰ : هر دم به گوشه ای ز خیالت وطن گرفت
غزل شماره ۳۱ : رفتم و برگشتنم دیگر به کوی یار نیست
غزل شماره ۳۲ : ما را که با تو غیر وفا در میانه نیست
غزل شماره ۳۳ : چو خنجر ستم آن ترک لشگری برداشت
غزل شماره ۳۴ : چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوست
غزل شماره ۳۵ : کسی راه غمش را سر نبردست
غزل شماره ۳۶ : در حلقه ی خوبان چو تو یک عربده جو نیست
غزل شماره ۳۷ : رفت حسن تو و عشقت به دل من باقیست
غزل شماره ۳۸ : چو بگذری به تل عاشقان دکانی هست
غزل شماره ۳۹ : زدی به تیغم و از جبهه ی تو چین برخاست
چ :
غزل شماره ۴۰ : ما و شکن دامی و فریاد و دگر هیچ
د :
غزل شماره ۴۱ : به گلشنی که ز رویت نقاب می افتد
غزل شماره ۴۲ : از کین گر آن بیدادگر بر سینه ام خنجر زند
غزل شماره ۴۳ : بر کی نگرم؟ چون به تو دیدن نگذارند
غزل شماره ۴۴ : صیاد را نگر که چه بیداد می کند
غزل شماره ۴۵ : غمش در نهانخانه ی دل نشیند
غزل شماره ۴۶ : از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرسد
غزل شماره ۴۷ : عاشقان را نگر از خاره تنی ساخته اند
غزل شماره ۴۸ : گله ام از تو مپندار که از دل برود
غزل شماره ۴۹ : روزی که دور از برم آن خوشخرام شد
غزل شماره ۵۰ : به من از ناز نگاهش نگرید
غزل شماره ۵۱ : آنان که به رخسار تو چون من نگرانند
غزل شماره ۵۲ : دو هفته شد که ز من یار سرگران دارد
غزل شماره ۵۳ : از خشم و کین نگاه تو کارم به جان رسد
غزل شماره ۵۴ : مرا بتیست که دلها ازین ستم شکند
غزل شماره ۵۵ : خط بر رخ یار خوش نباشد
غزل شماره ۵۶ : دل سوخت از شتاب و به دلبر نمی رسد
غزل شماره ۵۷ : دارم نظری با گل کو روی تو را ماند
غزل شماره ۵۸ : از دیده ام فکندی و هنگام آن نبود
غزل شماره ۵۹ : آن صبح امیدی که به دوران تو یابند
غزل شماره ۶۰ : ساختی خوارم، به عاشق گلعذاران این کنند؟
غزل شماره ۶۱ : مرا در سینه دل چون نافه تا پر خون نخواهد شد
غزل شماره ۶۲ : کجا کسی غم شب های تار من دارد
غزل شماره ۶۳ : جدا ز روی تو چشمم چو خونفشان گردد
غزل شماره ۶۴ : هر که از خون جگر چون لاله ساغر می کشد
غزل شماره ۶۵ : ترسم که چو جانم ز تن زار برآید
غزل شماره ۶۶ : گریه نتوانست غم را از دل بیتاب برد
غزل شماره ۶۷ : گفتی که با دلت غم هجران چه می کند
غزل شماره ۶۸ : گو روزگار هر چه تواند به ما کند
غزل شماره ۶۹ : ترک چشمش که قصد جان دارد
غزل شماره ۷۰ : ماییم و فراق دیده ای چند
غزل شماره ۷۱ : گر نه گل ناله ای از مرغ چمن گوش کند
غزل شماره ۷۲ : تا قیامت دمد از خاک من خون آلود
غزل شماره ۷۳ : آنان که در طلب به پی دل نمی رسند
غزل شماره ۷۴ : من آن صیدم که از ضعفم نفس بیرون نمیآید
غزل شماره ۷۵ : فریاد من به چرخ نه هر دم نمی رسد
غزل شماره ۷۶ : نه همین ز آتش عشقت دل ما می سوزد
غزل شماره ۷۷ : مرغی که به کوی تو ز پرواز نشیند
غزل شماره ۷۸ : در آن گلشن که گلچین در به روی باغبان بندد
غزل شماره ۷۹ : از آن آهم ز دل مشکل برآید
غزل شماره ۸۰ : کدام شب که فغانم به آسمان نرسد
غزل شماره ۸۱ : ز بامی چو بینم که ماهی برآید
غزل شماره ۸۲ : مرا کام دل گر ز یاری برآید
غزل شماره ۸۳ : می رود از خویش دل چون دیده حیران می شود
غزل شماره ۸۴ : تا به دلجویی من لعل تو خندان نشود
غزل شماره ۸۵ : هرگز به یاد ما زر و گوهر نمی رسد
غزل شماره ۸۶ : گفتی از جور فراقت چه به من می گذرد
ر :
غزل شماره ۸۷ : قسمتم کاش به آن کوی کشد دیگر بار
غزل شماره ۸۸ : به دل دارم غم عشقی نهان از محرمان خوشتر
ز :
غزل شماره ۸۹ : قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز
غزل شماره ۹۰ : ز پا فتادم و رویم به منزل است هنوز
غزل شماره ۹۱ : دل عاشق نمی گردد به راحت مهربان هرگز
غزل شماره ۹۲ : صید دلم که باشد ازو خون روان هنوز
س :
غزل شماره ۹۳ : هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس
غزل شماره ۹۴ : چون ناله ز جور تو ستمگر نکند کس؟
ش :
غزل شماره ۹۵ : تیغ از میان به قصد من ناتوان مکش
غزل شماره ۹۶ : چه دام است این که هر مرغی که میگردد گرفتارش
غزل شماره ۹۷ : به من آن بیوفا یارب که بادا خاطر شادش
غزل شماره ۹۸ : سر منزل سلمی که منم دل نگرانش
ف :
غزل شماره ۹۹ : زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف
ک :
غزل شماره ۱۰۰ : نگشاید دلم از وصل به هجران نزدیک
ل :
غزل شماره ۱۰۱ : سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل
م :
غزل شماره ۱۰۲ : چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی به فرمانم
غزل شماره ۱۰۳ : در دل اگر باشدم غیر وصال تو کام
غزل شماره ۱۰۴ : مپسند از درت ای دوست غمین برخیزم
غزل شماره ۱۰۵ : از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم
غزل شماره ۱۰۶ : صبح محشر که من از خواب گران برخیزم
غزل شماره ۱۰۷ : چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم
غزل شماره ۱۰۸ : رحمی، رحمی که از کنارم
غزل شماره ۱۰۹ : ما غمزدگان چون ز دل آهنگ برآریم
غزل شماره ۱۱۰ : ز هجرانت سخن هر شب که با دل در میان دارم
غزل شماره ۱۱۱ : بی تو خود را بس که از تاب و توان انداختم
غزل شماره ۱۱۲ : به صد بلا ز غمت گر چه مبتلا شده ام
غزل شماره ۱۱۳ : شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم
غزل شماره ۱۱۴ : گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنشینم
غزل شماره ۱۱۵ : بهتر آن است که پا از سر بازار کشم
غزل شماره ۱۱۶ : جز این که در فراق تو خاکی به سر کنم
غزل شماره ۱۱۷ : خوش آن خلوت که چون آیی به روی غیر در بندم
غزل شماره ۱۱۸ : چه خون ها در دل ایام کردیم
غزل شماره ۱۱۹ : آنکه پیوسته به رویت نگران است، منم
غزل شماره ۱۲۰ : نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگینم
غزل شماره ۱۲۱ : حکایت ها که بعد از من تو خواهی گفت با خاکم
غزل شماره ۱۲۲ : نیست مهر تو متاعی که به جان بفروشم
غزل شماره ۱۲۳ : خاک درت به مژگان خوش آنکه رُفته باشم
غزل شماره ۱۲۴ : به این خوشم که ز دردت به دیده خواب ندارم
غزل شماره ۱۲۵ : بس که دیدم سست عهدی از تو دل برداشتم
ن :
غزل شماره ۱۲۶ : غافل مشو از حال من بی سر و سامان
غزل شماره ۱۲۷ : نهانی رازهای دوستداران
غزل شماره ۱۲۸ : نگارینا دل پر درد من بین
غزل شماره ۱۲۹ : هر که را یاری برای خویشتن
غزل شماره ۱۳۰ : دل می برد دل ای هوشمندان
غزل شماره ۱۳۱ : ز بیدادت ننالد چون دل من؟
غزل شماره ۱۳۲ : از سر کوی تو دردا که من دلنگران
غزل شماره ۱۳۳ : خفتن نتوان درین گلستان
غزل شماره ۱۳۴ : چه خوش است از تو گاهی مژه نیم باز کردن
غزل شماره ۱۳۵ : جانا در انتظار تو شد روزگار من
غزل شماره ۱۳۶ : اگر از حال ما پرسی بپرس از طره ی جانان
غزل شماره ۱۳۷ : از برت کی من به این الفت جدا خواهم شدن
غزل شماره ۱۳۸ : بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ببین
و :
غزل شماره ۱۳۹ : شب چو بمیرم به سر کوی تو
غزل شماره ۱۴۰ : دارم به چمن چه کار، بی تو
ه :
غزل شماره ۱۴۱ : یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته
غزل شماره ۱۴۲ : از نفس گرم من عالمی افروخته
غزل شماره ۱۴۳ : آرد شبیخون چون هجرت ای ماه
غزل شماره ۱۴۴ : شدیم پیر و به دل داغ آن جوان مانده
ی :
غزل شماره ۱۴۵ : ای که بر خاک شهیدان گذر انداختهای
غزل شماره ۱۴۶ : از ما نهفته با دگران یار بودهای
غزل شماره ۱۴۷ : از ما درین گلستان جویند گر نشانی
غزل شماره ۱۴۸ : از باده ی عشرت تو و رخسار چو ماهی
غزل شماره ۱۴۹ : از می لعل به کف تا دو سه جامی داری
غزل شماره ۱۵۰ : به صید جسته از دامی چه خوش میگفت صیادی
غزل شماره ۱۵۱ : به ساقی گفت در میخانه مستی
غزل شماره ۱۵۲ : ببخشا ای که میر کاروانی
غزل شماره ۱۵۳ : تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغی
غزل شماره ۱۵۴ : چو باشد مایل بیداد شاهی
غزل شماره ۱۵۵ : چنین که باغم گرفته ام خو مخوان به بزمم به میگساری
غزل شماره ۱۵۶ : حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی
غزل شماره ۱۵۷ : دلی دارم که دارد اضطرابی
غزل شماره ۱۵۸ : رفتند همرهان و تو در فکر منزلی
غزل شماره ۱۵۹ : ز صید من چه شود گر عنان بگردانی
غزل شماره ۱۶۰ : ز نکویی آنچه باید همه را تمام داری
غزل شماره ۱۶۱ : کردیم شبی روز غریبانه به دامی
غزل شماره ۱۶۲ : مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی
غزل شماره ۱۶۳ : مسلمانان مرا حال تباهی
غزل شماره ۱۶۴ : یاد آر ای ستمگر از حال خاکساری
پایان اشعار این بخش