باب دوم در احسان-بوستان سعدی

در این بخش”باب دوم در احسان”بوستان سعدی نوشته شده است.

برای خواندن ، روی آنها کلیک کنید .

 

شماره 1 : اگر هوشمندی ، به معنی گرای

شماره 2 : پدرمرده را سایه بر سر فکن

شماره 3 : مشو تا توانی ز رحمت بری

شماره 4 : شنیدم که یک هفته ابن‌السبیل

شماره 5 : گره بر سر بند احسان مزن

شماره 6 : زباندانی آمد به صاحبدلی

شماره 7 : یکی رفت و دینار از او صد هزار

شماره 8 : بزارید وقتی زنی پیش شوی

شماره 9 : شنیدم که پیری به راه حجاز

شماره 10 : به سرهنگ سلطان چنین گفت زن :

شماره 11 : یکی را کرم بود و قوت نبود

شماره 12 : یکی در بیابان سگی تشنه یافت

شماره 13 : تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت

شماره 14 : بنالید درویشی از ضعف حال

شماره 15 : یکی سیرت نیکمردان شنو

شماره 16 : به ره بر یکی پیشم آمد جوان

شماره 17 : یکی روبهی دید بی دست و پای

شماره 18 : شنیدم که مردی است پاکیزه بوم

شماره 19 : شنیدم در ایام حاتم که بود

شماره 20 : ندانم که گفت این حکایت به من

شماره 21 : شنیدم که طَی در زمان رسول

شماره 22 : ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد

شماره 23 : چو حاتم به آزادمردی دگر

شماره 24 : یکی را خری در گل افتاده بود

شماره 25 : شنیدم که مغروری از کبر مست

شماره 26 : الا گر طلبکار اهل دلی

شماره 27 : یکی را پسر گم شد از راحله

شماره 28 : ز تاج ملکزاده‌ای در مَناخ

شماره 29 : درِ معرفت بر کسانی است باز

شماره 30 : یکی زهره ی خرج کردن نداشت

شماره 31 : جوانی به دانگی کرم کرده بود

شماره 32 : کسی دید صحرای محشر به خواب

شماره 33 : بگفتیم در باب احسان بسی

شماره 34 : شنیدم که مردی غم خانه خَورد

شماره 35 : چه خوش گفت بهرام صحرانشین

شماره 36 : شنیدم که مردی غم خانه خَورد

شماره 37 : چه خوش گفت بهرام صحرانشین

پایان این بخش

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها