ورود-ثبت نام

مجموعه شعر آوار آفتاب-سهراب سپهری

در این بخش اشعار مجموعه ” آوار آفتاب ” سهراب سپهری نوشته شده است.

 

برای خواندن هر شعر ، روی آن کلیک کنید :

 

شعر شماره ۱ : در بیداری لحظه ها

شعر شماره ۲ : به روی شط وحشت برگی لرزانم

شعر شماره ۳ : کنار مشتی خاک در دور دست خودم،تنها نشسته ام

شعر شماره ۴ : شبنم مهتاب می بارد

شعر شماره ۵ : تنها در بی چراغی شب ها می رفتم

شعر شماره ۶ : به کنار تپه ی شب رسید

شعر شماره ۷ : در شب تردید من، برگ نگاه

شعر شماره ۸ : در نهفته ترین باغ ها دستم میوه چید

شعر شماره ۹ : می تراوید آفتاب از بوته ها

شعر شماره ۱۰ : می تازی همزاد عصیان به شکار ستاره ها رهسپاری

شعر شماره ۱۱ : میان این سنگ و آفتاب پژمردگی افسانه شد

شعر شماره ۱۲ : میان لحظه و خاک ساقه گرانبار هراسی نیست

شعر شماره ۱۳ : سر برداشتم زنبوری در خیالم پرزد

شعر شماره ۱۴ : در هوای دوگانگی، تازگی چهره ها پژمرد

شعر شماره ۱۵ : بیراهه رفتی برده گام،رهگذر راهی از من تا بی انجام

شعر شماره ۱۶ : از شب ریشه سرچشمه گرفتم و به گرداب آفتاب ریختم

شعر شماره ۱۷ : باغ باران خورده می نوشید نور

شعر شماره ۱۸ : لب ها می لرزند،شب می تپد،جنگل نفس می کشد

شعر شماره ۱۹ : پنجره را به پهنای جهان می گشایم

شعر شماره ۲۰ : دریاکنار از صدف های تهی پوشیده است

شعر شماره ۲۱ : انجیر کهن سرزندگی اش را می گسترد

شعر شماره ۲۲ : دریچه ی باز قفس بر تازگی باغ ها سرانگیز است

شعر شماره ۲۳ : نور را پیمودیم،دشت طلا را درنوشتیم

شعر شماره ۲۴ : بام را برافکن و بتاب که خرمن تیرگی اینجاست

شعر شماره ۲۵ : رویا زدگی شکست، پهنه به سایه فرو بود

شعر شماره ۲۶ : کوهساران مرا پر كن ای طنین فراموشی

شعر شماره ۲۷ : ای کرانه ی ما،خنده ی گلی در خواب

شعر شماره ۲۸ : آبی بلند را می اندیشم و هیاهوی سبز پایین را

شعر شماره ۲۹ : از تارم فرود آمدم، کنار برکه رسیدم

شعر شماره ۳۰ : ایوان تهی است و باغ از یاد مسافر سرشار

شعر شماره ۳۱ : در سرای ما زمزمه ای، در کوچه ی ما آوازی نیست

شعر شماره ۳۲ : تهی بود و نسیمی سیاهی بود و ستاره ای

پایان اشعار این بخش

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *