ورود-ثبت نام

نخوانده فرق سر از پای، عزم کو کردیم

پروین اعتصامی – قصیده شماره 35

کارهای ما

نخوانده فرق سر از پای، عزم کو کردیم

نکرده پرسش چوگان، هوای گو کردیم

به کار خویش نپرداختیم، نوبت کار

تمام عمر، نشستیم و گفتگو کردیم

به وقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم

به روز کوشش و تدبیر، آرزو کردیم

عبث به چه نفتادیم، دیو آز و هوی

هر آنچه کرد، بدیدیم و همچو او کردیم

بسی مجاهده کردیم در طریق نفاق

ببین چه بیهده تفسیر “جاهدوا” کردیم

چو نان ز سفره ببردند، سفره گستردیم

چو آب خشک شد، اندیشه ی سبو کردیم

اگر که نفس، بداندیش ما نبود چرا

ملول گشت، چو ما رسم و ره نکو کردیم

چو عهدنامه نوشتیم، اهرمن خندید

که اتحاد نبود، اینکه با عدو کردیم

هزار مرتبه دریای چرخ، طوفان کرد

از آن زمان که نشیمن درین کرو کردیم

نه همچو غنچه، به دامان گلبنی خفتیم

نه همچو سبزه، نشاطی به طرف جو کردیم

چراغ عقل، نهفتیم شامگاه رحیل

از آن به ورطه ی تاریک جهل، رو کردیم

به عمر گم شده، اصلا نسوختیم، ولیک

چو سوزنی ز نخ افتاد، جستجو کردیم

به غیر جامه ی فرصت، که کس رفوش نکرد

هزار جامه دریدند و ما رفو کردیم

تباه شد دل از آلودگی و دم نزدیم

همی به تن گرویدیم و شستشو کردیم

سمند توسن افلاک، راهوار نگشت

به توسنیسش، چو یک چند تاخت، خو کردیم

ز فرط آز، چو مردار خوار تیره درون

هماره بر سر این لاشه، های و هو کردیم

چو زورمند شدیم، از دهان مسکینان

به جبر، لقمه ربودیم و در گلو کردیم

ز رشوه، اسب خریدیم و خانه و ده و باغ

به اشک بیوه زنان، حفظ آبرو کردیم

از آن ز شاخ حقایق، به ما بری نرسید

که ما همیشه حکایت ز رنگ و بو کردیم

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *