یا رب بلای هجران دیدم ندیده بودم

مخفی بدخشی – غزل شماره 56

باغ حسن

یا رب بلای هجران دیدم ندیده بودم

این درد مرگ درمان دیدم ندیده بودم

با خنده کشت ما را آن بیوفا خدا را

قهری به لطف پنهان دیدم ندیده بودم

صد فتنه در نگاهی، صد غمزه در ادایی

شوخی چنین به دوران  دیدم ندیده بودم

در باغ حسن سرویست ‏ قدت ولیک جانا

من سرو را خرامان دیدم ندیده بودم

بهر خدا چه نسبت، نرگس تو را به آن چشم

همچون تو کور نادان، دیدم ندیده بودم

کشته مرا به صد جبر، بهر تسلی غیر

این ظلم در  مسلمان دیده  ندیده بودم

مخفی بگوی دیگر این مصرع مکرر

این درد مرگ درمان دیدم ندیده بودم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها