جوانِ سخت رو در راه باید سعدی-مثنوی شماره 41 جوانِ سخت رو در راه باید که با پیران بیقوت بپاید چه نیکو گفت در پای شتر مور که ای فربه ادامه نوشته »
پیری اندر قبیله ی ما بود سعدی-مثنوی شماره 32 پیری اندر قبیله ی ما بود که جهاندیده تر ز عنقا بود صد و پنجه بزیست یا صد و شصت بعد ادامه نوشته »
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد سعدی-مثنوی شماره 37 آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی را هر چه لایق بود داد گر توانا بینی ار کوتاه دست هر ادامه نوشته »
اگر هوشمندی مکن جمع مال سعدی-مثنوی شماره 23 اگر هوشمندی مکن جمع مال که جمعیتت را کند پایمال مرا پیش از این کیسه پر سیم بود شب و روزم ادامه نوشته »