میچکدم ز دیده خون وعده ی وصل یار کو؟ طبیب اصفهانی – مفردات شماره 12 میچکدم ز دیده خون وعده ی وصل یار کو؟ میتپدم به سینه دل طاقت انتظار کو؟ ادامه نوشته »
نگفتم غنچه ی دل هرگزم خندان نخواهد شد طبیب اصفهانی – مفردات شماره 9 نگفتم غنچه ی دل هرگزم خندان نخواهد شد گلی کافسرد اگر خندان شود چندان نخواهد شد ادامه نوشته »
به این ذوق گرفتاری که من دارم زهی حسرت طبیب اصفهانی – مفردات شماره 10 به این ذوق گرفتاری که من دارم زهی حسرت که صیاد از کمین رفت و نیفتادیم در دامش ادامه نوشته »
تو که خفته ای به راحت دل تو خبر ندارد طبیب اصفهانی – مفردات شماره 6 تو که خفته ای به راحت دل تو خبر ندارد که شب دراز هجران ز قفا سحر ندارد ادامه نوشته »