طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۱۰
به این ذوق گرفتاری که من دارم زهی حسرت
که صیاد از کمین رفت و نیفتادیم در دامش
طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۱۰
به این ذوق گرفتاری که من دارم زهی حسرت
که صیاد از کمین رفت و نیفتادیم در دامش
امین پیرانی - حامد پیری
طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۶ تو که خفته ای به راحت دل تو خبر ندارد که شب دراز هجران ز قفا سحر ندارد
طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۱ به غیر از وصل نبود چاره ای هجر عزیزان را که چشم از توتیا روشن نگردد پیر کنعان را
طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۱۴ چشم یک شهر شد از سوختن ما روشن سرمه را قدر شکستیم ز خاکستر خویش
طبیب اصفهانی – مفردات شماره ۹ نگفتم غنچه ی دل هرگزم خندان نخواهد شد گلی کافسرد اگر خندان شود چندان نخواهد شد