یکی را دیدم اندر جایگاهی سعدی-مثنوی شماره 8 یکی را دیدم اندر جایگاهی که میکاوید قبر پادشاهی به دست از بارگاهش خاک میرفت سرشک از دیده میبارید و میگفت ادامه نوشته »
ای خداوندان طاق و طمطراق سعدی-مثنوی شماره 46 ای خداوندان طاق و طمطراق صحبت دنیا نمیارزد فراق اندک اندک خان و مان آراستن پس به یکبار از سرش برخاستن ادامه نوشته »
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد سعدی-مثنوی شماره 37 آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی را هر چه لایق بود داد گر توانا بینی ار کوتاه دست هر ادامه نوشته »
اگر هوشمندی مکن جمع مال سعدی-مثنوی شماره 23 اگر هوشمندی مکن جمع مال که جمعیتت را کند پایمال مرا پیش از این کیسه پر سیم بود شب و روزم ادامه نوشته »