حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 62
ای قبله ی حاجات ملک طرف کلاهت
مجموعه ی آفات فلک طرز نگاهت
بیچاره کشی پیشه ی زلفان کمندت
خونخواره وشی شیوه ی چشمان سیاهت
خونم بخور و غم مخور از پرسش محشر
طفلی و ملایک ننویسند گناهت
افکندی ام از پا به یکی غمزه و رفتی
بازآ که بود دیده ی امید به راهت
این جان بودت کشور و دل باشدت اورنگ
کاکل به سرت افسر و از غمزه سپاهت
بر زیرنشینان لوای غم عشقت
رحمی که ندانند دری غیر پناهت
آهو روش اسرار ره دشت جنون گیر
در شهر نیاسوده کس از ناله و آهت