ورود-ثبت نام

اگر به پیش تو جانا مرا گناهی هست 

مخفی بدخشی – غزل شماره 12

بوی آشنایی

اگر به پیش تو جانا مرا گناهی هست

چه غم که زلف دوتای تو عذرخواهی هست

نمی شدی بت من سنگدل چو دانستی

که در شکست دل زار من صدایی هست

به خاک دید مرا قاتل و به حسرت گفت

هنوز در کفنتش بوی آشنایی هست

چنین خراب نگشتی دلم اگر بودی

امید آنکه جفای تو را وفایی هست

ز بند بند جدا شدنی به افغان گفت

که بستگی جهان را ز پی رهایی نیست

زناله های دلم نیست در دلش اثری

ز دل به دل غلط است اینکه گفت راهی هست

ز بحر بهر تو شادم ز ناخدای اجل

ز موج باک ندارم چو خضر راهی هست

نگر به حال دل ریشم ای نسیم سحر

اگر گذار تو با زلف مشکسایی هست

بدی به کس مرسان مخفیا و شاکر باش

به قدر هر عملی عاقبت جزایی هست

 

 

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *