ورود-ثبت نام

ز سوز عشق من جانت بسوزد

عبید زاکانی – غزل شماره 53

ز سوز عشق من جانت بسوزد

همه پیدا و پنهانت بسوزد

ز آه سرد و سوز دل حذر کن

که اینت بفسرد آنت بسوزد

مبر نیرنگ و دستان پیش او کو

به صد نیرنگ و دستانت بسوزد

به دست خویشتن شمعی نیفروز

که در ساعت شبستانت بسوزد

چه داری آتشی در زیر دامان

کز آن آتش گریبانت بسوزد

دل اندر وصل من بستی و ترسم

که ناگه تاب هجرانت بسوزد

ندارد سودت آنگاهی که یابی

عبید آن نامسلمانت بسوزد

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *