طبیب اصفهانی – غزل شماره 50
به من از ناز نگاهش نگرید
نگه گاه به گاهش نگرید
رخ او چون گل و خطش چو گیاه
گل این باغ و گیاهش نگرید
لشگر انگیخته عشقم از اشگ
دشت پیمای سپاهش نگرید
از ره آتش نفسی می آید
شعله ی آتش و آهش نگرید
به هلالی چه گشایید نظر؟
شکن طرف کلاهش نگرید
سر عشاق بسی بر سر هم
ریخته بر سر راهش نگرید
همه دم گرم فغان است طبیب
اثر ناله و آهش نگرید