خط عذار تو خورشید را به دام کشید

صائب تبریزی- غزل شماره 4028

خط عذار تو خورشید را به دام کشید

ز هاله حلقه به گوش مه تمام کشید

مشو به سرکشی از خصم زیردست ایمن

که نرم نرم خط از حسن انتقام کشید

امید هست ترا بی سخن رحیم کند

همان که سرمۀ خاموشیم به کام کشید

مکن ستم به ضعیفان که رشتۀ بی جان

ز مغزِ گوهرِ جان سخت انتقام کشید

همان به دامن شبها امید من باقی است

اگر چه صبح عذارش ز خط به شام کشید

اشاره ای است کز این حلقه پا برون مگذار

خطی که ساقی دوران به دور جام کشید

اگر چه از رم آهوست بیش وحشت من

مرا به گردش چشمی توان به دام کشید

چه رحم بر دل پرخون اهل عشق کند؟

که زلف دل سیهش مشک را به خام کشید

من از کجا و خرابات و پای خم صائب؟

مرا توجه ساقی به این مقام کشید

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها