سهراب سپهری – مجموعه شرق اندوه
شماره 16
هنگامی
تاریکی، پیچک وار به چپرها پیچید. به حناها، افراها
و هنوز ما در کشت، در کف داس
ما ماندیم تا رشته ی شب از گرد چپرها وا شد. فردا شد
روز آمد و رفت
تاریکی، پیچک وار به چپرها پیچید. به حناها، افراها
و هنوز یک خوشه ی کشت. در خور چیدن نه، یاد رسیدن نه
و هزاران روز و هزاران بار
تاریکی، پیچک وار به چپرها پیچید. به حناها، افراها
پایان شبی، ما در خواب ، یک خوشه رسید، مرغی چید
آواز پرش بیداری ما : ساقه ی لرزان پیام