سعدی-مثنوی شماره ۴۵
بکوش امروز تا گندم بپاشی
که فردا بر جوی قادر نباشی
تو خود بفرست برگ رفتن از پیش
که خویشان را نباشد جز غم خویش
سعدی-مثنوی شماره ۴۵
بکوش امروز تا گندم بپاشی
که فردا بر جوی قادر نباشی
تو خود بفرست برگ رفتن از پیش
که خویشان را نباشد جز غم خویش
امین پیرانی - حامد پیری
سعدی-مثنوی شماره ۴۳ هر که آمد برِ خدای قبول نکند هیچش از خدا مشغول یونس اندر دهان ماهی شد همچنان مونس الهی شد
سعدی-مثنوی شماره ۴۶ ای خداوندان طاق و طمطراق صحبت دنیا نمیارزد فراق اندک اندک خان و مان آراستن پس به یکبار از سرش برخاستن
سعدی-مثنوی شماره ۲۵ هر که را باشد از تو بیم گزند صورت امن از او خیال مبند کژدمان خلق را که نیش زنند اغلب
سعدی-مثنوی شماره ۳۱ حرص فرزند آدم نادان مثل مورچه ست در میدان این یکی مرده زیر پای دواب آن یکی دانه میبرد به شتاب
یک پاسخ
معنی نداره