ای تنم کرده ز غم مویی و در مو زده خم

خواجوی کرمانی – غزل شماره 632

ای تنم کرده ز غم مویی و در مو زده خم

وی دلم یک سر مو وز سر مویی شده کم

گر دلم باک ندارد ز غم عشق چه باک

ور غمم دست ندارد ز دل خسته چه غم

هم دل گرم گرم نیست درین ره همدل

هم دم مرد گرم نیست درین غم همدم

پیش چشمم ز حیا آب شود چشمه ی نیل

وانگه از نیل سرشکم برود آب بقم

ای به صد وجه رخ خوب تو وجهی ز بهشت

وی به صد باب سر کوی تو بابی ز ارم

چون کنم وصف جمالت که دو رویست ورق

چون دهم شرح غمت چون دو زبانست قلم

من به غوغای رقیب از سر کویت نروم

زانک بی خون حرامی نبود وصل حرم

از تو چون صبر کنم زانک نگردد ممکن

صبر درویش ز الطاف خداوند کرم

خیز خواجو که چو پرگار به سر باید گشت

هر که در دایره ی عشق نهادست قدم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها