مرغ در راه او پر اندازد

خواجوی کرمانی – غزل شماره 443

مرغ در راه او پر اندازد

شمع در پای او سر اندازد

پسته ی شور شکر افشانش

شور در تنگ شکر اندازد

هر که چون افعیش کمر گیرد

خویش را از کمر در اندازد

گر دمد جادویش فسون در باغ

خواب در چشم عبهر اندازد

چون لبش عکس در قدح فکند

تاب در جان ساغر اندازد

نیم شب راه نیمروز زند

چون ز شب سایه بر خور اندازد

سیم پالای چشم ما هر دم

سیم پالوده بر زر اندازد

مردم بحر از آب دیده ی ما

جامه ی موج در براندازد

در هوای تو چون پرد خواجو

که عقاب فلک پر اندازد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها