خواجوی کرمانی – غزل شماره 370
ز حال بی خبرانت خبر نمی باشد
به کوی خسته دلانت گذر نمی باشد
ز اشک و چهره سیم و زر شود حاصل
ولیک چشم تو بر سیم و زر نمی باشد
سری به کلبه ی احزان ما فرود آور
گرت ز ناله ی ما درد سر نمی باشد
دو هفته هست که رفتی ولی بنامیزد
مه دو هفته ازین خوبتر نمی باشد
نه زآب و خاک مجسّم که روح پاکی از آنک
بدین لطافت و خوبی بشر نمی باشد
به شب رسید مرا روز عمر بی تو ولیک
شب فراق تو گویی سحر نمی باشد
توام جگر مخور ار زانک من خورم شاید
که قوت خسته دلان جز جگر نمی باشد
به حسن خویش تو را چون نظر بُود چه عجب
گرت به جانب خواجو نظر نمی باشد