ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند

خواجوی کرمانی – غزل شماره 369

ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند

مدام معتکف آستان خمّارند

از آن به خاک درت مست می سپارم جان

که هم به کوی تو مستم به خاک بسپارند

چرا به هیچ شمارند می پرستان را

که ملک روی زمین را به هیچ نشمارند

هر آن غریب که خاطر به خوبرویان داد

غریب نبود اگر خاطرش به دست آرند

ز بیدلان که ندارند بی تو صبر و قرار

روا مدار جدایی که خود تو را دارند

چو سایه راه نشینان به پای دیوارت

اگر به فرق نپویند نقش دیوارند

ز سر برون نکنم آرزوی خاک درت

در آن زمان که مرا خاک بر سر انبارند

به کنج صومعه آنها که ساکنند امروز

چو بلبلان چمن در هوای گلزارند

ز خانه خیمه برون زن که اهل دل خواجو

شراب و دامن صحرا ز دست نگذارند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها