مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
حافظ-غزل شماره 432
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت
زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه ی وصالت ما و خیال و خوابی
مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی
بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
حافظ چه مینهی دل تو در خیال خوبان
کی تشنه سیر گردد از لمعه ی سرابی
معنی و تفسیر بیت های نخستین:
1.مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی / پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی:
حافظ در این بیت از جام عشق خود سخن میگوید و از ساقی (نماد بخشندهٔ شراب عشق) میخواهد که شراب بدهد. او میگوید که بدون شراب، مجلس (محفل عشق) روح و زندگی ندارد. این بیت نشاندهندهٔ اهمیت شراب عشق در زندگی است.
2.وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید / مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی:
در این بیت، حافظ از جمال معشوق (رخ چو ماه) سخن میگوید و میگوید که وصف این جمال در پرده (پنهان) راست نمیآید. او از مطرب (نوازنده) میخواهد که نوایی بزند و از ساقی میخواهد که شراب بدهد. این بیت نشاندهندهٔ ناتوانی در وصف جمال معشوق است.
3.شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت / زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی:
حافظ در این بیت از قامت معشوق سخن میگوید و میگوید که قامت او حلقهای بر گردن او شده است. او میگوید که از این پس، رقیب (دشمن عشق) نمیتواند او را از این در (راه عشق) به هیچ باب (راهی) براند. این بیت نشاندهندهٔ اسارت عاشق در دام عشق است.
معنی و تفسیر بیت های پایانی:
4.در انتظار رویت ما و امیدواری / در عشوه ی وصالت ما و خیال و خوابی:
در این بیت، حافظ از انتظار رویت معشوق و امیدواری به وصال او سخن میگوید. او میگوید که در عشوهٔ وصال (وعدهٔ وصال) و خیال و خواب معشوق به سر میبرد. این بیت نشاندهندهٔ اشتیاق و آرزوی وصال معشوق است.
5.مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی / بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی:
حافظ در این بیت از دو چشم معشوق سخن میگوید که او را مخمور (مست) کرده است. او میپرسد که جامی (شراب) کجاست تا این مستی را بیشتر کند. او همچنین از دو لعل (لبهای معشوق) سخن میگوید که او را بیمار کرده است و میگوید که آیا این لعلها کم از جوابی (پاسخی) هستند؟ این بیت نشاندهندهٔ جاذبهٔ چشمها و لبهای معشوق است.
6.حافظ چه مینهی دل تو در خیال خوبان / کی تشنه سیر گردد از لمعه ی سرابی:
حافظ در این بیت به خود خطاب میکند و میپرسد که چرا دل خود را در خیال خوبان (معشوقان) میگذاری؟ او میگوید که تشنه از لمعهٔ سراب (نور فریبندهٔ سراب) سیر نمیشود. این بیت نشاندهندهٔ نقد حافظ به خود برای گرفتار شدن در خیال معشوق است.
غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی
واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.