سعدی-گلستان-باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت ۲۲
مالداری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم . ظاهر حالش به نعمت دنیا آراسته و خسّت نفس جبلّی در وی همچنان متمکن ، تا به جایی که نانی به جانی از دست ندادی و گربه ی بوهریره را به لقمهای ننواختی و سگ اصحاب الکهف را استخوانی نینداختی . فی الجمله ، خانه ی او را کس ندیدی درگشاده و سفره او را سرگشاده
درویش به جز بوی طعامش نشنیدی
مرغ از پس نان خوردن او ریزه نچیدی
شنیدم که به دریای مغرب اندر ، راه مصر برگرفته بود و خیال فرعونی در سر ، حتی اِذا اَدْرَکَهُ الغَرَقُ (۱) بادی مخالف کشتی برآمد
با طبع ملولت چه کند هر که نسازد ؟
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی
دست دعا برآورد و فریاد بی فایده خواندن گرفت : و اِذا رَکِبوا فی الفُلکِ دَعَوا اللهَ مُخلِصینَ لَهُ الدین (۲)
دست تضرّع چه سود بنده ی محتاج را
وقت دعا بر خدای ، وقت کرم در بغل ؟
از زر و سیم ، راحتی برسان
خویشتن هم تمتعی برگیر
وانگه این خانه کز تو خواهد ماند
خشتی از سیم و خشتی از زر گیر
آوردهاند که در مصر ، اقاربِ درویش داشت . به بقیت مال او توانگر شدند و جامه های کهن به مرگ او بدریدند و خز و دِمیاطی بریدند . هم در آن هفته یکی را دیدم ازیشان بر بادپایی روان غلامی در پی دوان
وه که گر مرده باز گردیدی
به میان قبیله و پیوند
ردّ میراث سختتر بودی
وارثان را ز مرگ خویشاوند
به سابقه ی معرفتی که میان ما بود ، آستینش گرفتم و گفتم :
بخور ای نیک سیرت سره مرد
کان نگون بخت گرد کرد و نخورد
واژگان دشوار : ۱-ترجمه : تا آنجا که نزدیک بود او {فرعون} غرق شود . (سوره یونس آیه ۹۰ ) ۲-ترجمه : چون به کشتی نشینند در آن حال تنها خدا را به اخلاص کامل می خوانند . ( سوره عنکبوت آیه ۶۵ )