کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 2
موی سپید و روی سیاه
چون سر من سپید دید بتم
گفت تشبیه شیب و سخت عجب
گفت: موی سپید و روی سیاه
همچو روز است در میانه ی شب !
کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 2
موی سپید و روی سیاه
چون سر من سپید دید بتم
گفت تشبیه شیب و سخت عجب
گفت: موی سپید و روی سیاه
همچو روز است در میانه ی شب !
امین پیرانی - حامد پیری
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 11 زلف معشوق کمند زلف را ماند چو بر هم بافتن گیرد سپاه زنگ را ماند چو بر هم
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 43 مخلوق پرستی و توبه از می ای آنکه تو را پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 49 حکمت چرا این مردم دانا و زیرکسار و فرزانه زیانشان مور را باشد دو درشان هست یک خانه
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 7 نرگس نرگس نگر، چگونه همی عاشقی کند بر چشمکان آن صنم خَلُّخی نژاد گویی مگر کسی بشد، از