کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 16
شنبلید در میان خوید
بگشای چشم و ژرف نگه کن به شنبلید
تابان به سان گوهر، اندر میان خوید
بر سان عاشقی که ز شرم رخان خویش
دیبای سبز را به رخ خویش برکشید
کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 16
شنبلید در میان خوید
بگشای چشم و ژرف نگه کن به شنبلید
تابان به سان گوهر، اندر میان خوید
بر سان عاشقی که ز شرم رخان خویش
دیبای سبز را به رخ خویش برکشید
امین پیرانی - حامد پیری
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 29 طلب جام ای خواجه ی مبارک بر بندگان شفیق فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق یک جام
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 12 شعر و غزل ای آنکه جز از شعر و غزل هیچ نخوانی هرگز نکنی سیر دل از تُنبُل
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 11 زلف معشوق کمند زلف را ماند چو بر هم بافتن گیرد سپاه زنگ را ماند چو بر هم
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 3 به شاهراه نیاز به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت وگر