ابرها،بدون جاذبه
نمی بارند .
بعد از تو بود که
فهمیدم می توانم لمس کنم
ببینم،بشنوم،ببوسم
و دوست داشته باشم .
*****
بگویی دوستش داری و
مردد باشی
مثل سبابه ی سربازی که
آخرین فشنگش را
به سوی شبحی در تاریکی
نشانه رفته است .
*****
از آن رازها باشم
که توی یک مهمانی زنانه
عصرانه ای به صرف چای و شیرین
هی بخواهد از من بگوید
و هی لبش را بگزد .
*****
بعضی از ترانه ها را باید بوسید
تنها به گمان آنکه
تو زیر لب زمزمه کرده ای .
*****
چند بار مُردن
به آغوشت بدهکارم؟
*****
از انشاهای مدرسه پشیمانم ،
به چشمانت فکر می کنم .
دوست دارم در آینده
دزد دریایی باشم .
*****
همه چیز درست می شود
اگر
آیینه ی این اتاق
تو را به خاطر بیاورد .
*****
تو را مژده می دهند
به من
نیمه ی خالی لیوان ها .
*****
باید ماند و به تو ثابت کرد
با موی سپید هم زیبایی .
*****
عشق زبان مشترکی است
اما از لهجه ام می ترسم
مثل یک کارگر تحقیر شده ی افغانی .
واژگان کلیدی: اشعار زانیار برور،نمونه شعر زانیار برور،شاعر زانیار برور،شعرهای زانیار برور،شعری از زانیار برور،یک شعر از زانیار برور،شعر نو زانیار برور،شعرهای کوتاه زانیار برور.