قدسی مشهدی- غزل شماره 105
هر سر موی من از درد تو در فریاد است
نالهام نغمۀ نی نیست که گویی بادست
دیده بینور شود گر نکنم گریه چو شمع
مردم چشمِ مرا خانه ز سیل آباد است
تندی خوی تو از ناله فرو بسته لبم
ورنه حیثیّت مرغان چمن فریادست
برگ سبزی به چمن کو، که نشوید ابرش؟
بر خط سبز مکن تکیه، که سرو آزادست
بر سر چارسوی عشق هنرمندانند
هرکه شاگردی این طایفه کرد استادست