نیست جز این شیوه ی چشم فریب انگیز او

رهی معیری – غزلیات ناتمام   شماره 1 منع دل کردم ز ناله منع دل زار خويش را انداختم به روز جزا کار خويش را

رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 10 اشک گرنه در پرده دری خوی سحر دارد اشک پرده از راز نهانم ز چه بردارد اشک؟ شد

رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 9 ایران پرست باش   دست ار دهد به پای گل و لاله مست باش جامی بنوش و بی

رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 11 آرزوی گل تا یافتم خبر ز فریبنده خوی گل رفت از دل رمیده ی من آرزوی گل از