ورود-ثبت نام

عیب جو دلدادگان را سرزنش ها می کند

رهی معیری – غزلیات

شماره 61

آغوش صحرا

عیب جو دلدادگان را سرزنش ها می کند

وای اگر با او کند دل، آنچه با ما می کند

با غم جانسوز می سازد دل مسکین من

مصلحت بین است و با دشمن مدارا می کند

عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت

ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند

از طربناکی به رقص آید سحرگه چون نسیم

هر که چون گل خواب در آغوش صحرا می کند

خاک پاک آن تهیدستم که چون ابر بهار

بر سر عالم فشاند هر چه پیدا می کند

دیده ی آزاد مردان سوی دنیای دل است

سفله باشد آنکه روی دل به دنیا می کند

عشق و مستی را از این عالم بدان عالم بریم

در نماند هر که امشب فکر فردا می کند

همچو آن طفلی که در وحشت سرایی مانده است

دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند

هر که تاب منت گردون ندارد چون رهی

دولت جاوید را از خود تمنا میکند

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *