عبید زاکانی – مقطعات شماره 18
در وصف معشوقه گوید
زهی لعل لب نازک میانت
مراد دیده ی باریک بینان
غم عشقت به هشیاری و مستی
مراد دیده ی خلوت نشینان
عبید زاکانی – مقطعات شماره 18
در وصف معشوقه گوید
زهی لعل لب نازک میانت
مراد دیده ی باریک بینان
غم عشقت به هشیاری و مستی
مراد دیده ی خلوت نشینان
امین پیرانی - حامد پیری
عبید زاکانی – مقطعات شماره 17 ایضا در شکایت قرض گوید وای بر من که روز شب شده ام دایما همنشین و همدم قرض مدتی
عبید زاکانی – مقطعات شماره 11 در تعریض آنکه گردون فراشت و انجم کرد عقل و روح آفرید و مردم کرد رشته ی کاینات در
عبید زاکانی – مقطعات شماره 19 در وصف ایوان سلطانی گوید چه خوش باشد در این فرخنده ایوان نشان افزودن و مجلس نهادن به یاد
عبید زاکانی – مقطعات شماره 9 در حسرت بر عمر گذشته بنای و نی همه عمرم گذشت و میگفتم دریغ عمر و جوانی که میرود