دلا باز آشفته کاری مکن

عبید زاکانی – غزل شماره 90

دلا باز آشفته کاری مکن

چو دیوانگان بیقراری مکن

گرت نیست دردی، غنیمت شمار

ورت هست فریاد و زاری مکن

چو کارت ز عشقست و بارت ز عشق

شکایت ز بی کار و باری مکن

نگارا نگارا جدایی ز ما

خدا را اگر دوست داری مکن

اگر چشم سرمست اودیده ای

دگر دعوی هوشیاری مکن

ز جور و جفا هر چه ممکن بود

بکن ترک پیمان و یاری مکن

عبید ار سر عشق داری بیا

در این راه جز جانسپاری مکن

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها