طبیب اصفهانی – مفردات شماره 8
در لجه ای که هیچ نشان از کران نبود
در گل نشست کشتی ما و گران نبود
طبیب اصفهانی – مفردات شماره 8
در لجه ای که هیچ نشان از کران نبود
در گل نشست کشتی ما و گران نبود
امین پیرانی - حامد پیری
طبیب اصفهانی – مفردات شماره 10 به این ذوق گرفتاری که من دارم زهی حسرت که صیاد از کمین رفت و نیفتادیم در دامش
طبیب اصفهانی – مفردات شماره 12 میچکدم ز دیده خون وعده ی وصل یار کو؟ میتپدم به سینه دل طاقت انتظار کو؟
طبیب اصفهانی – مفردات شماره 5 بنگر که یار خاطر ما شاد می کند با غیر همنشین و مرا یاد می کند
طبیب اصفهانی – مفردات شماره 2 شکاف سینه رهبر شد به دل غمهای عالم را تواند جاده خضر راه گردد کاروانی را