ورود-ثبت نام

چنین که باغم گرفته ام خو مخوان به بزمم به میگساری

طبیب اصفهانی – غزل شماره 155

چنین که باغم گرفته ام خو مخوان به بزمم به میگساری

که ظلم باشد میی که آن را کشد حریفی به ناگواری

ز تیغ جورت ستیزه کارا مرا چو کشتی تو خونبها را

پس از هلاکم بود خدا را که شرح حالم به خون نگاری

به باغ جنت برم چه حسرت ز تاج و دولت کشم چه منت

در آستانت گرم سپاری ز بندگانت گرم شماری

دلم چه کاوش کنی به مژگان ز کرده ترسم شوی پشیمان

نظر چو داری به دلفگاران خوشم از آن رو به دلفگاری

طبیب از انده ز روزگارم اگر به مستی کشیده کارم

مکن ملامت مرا که دارم بسی شکایت ز هوشیاری

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *