صائب تبریزی- غزل شماره 4187
تقدیر قطع رشتۀ تدبیر می کند
تدبیر ساده لوح چه تقدیر می کند؟
ای چرخ فکر گرسنه چشمان خاک کن
این یک دو قرص، چشمِ که را سیر می کند؟
عشق از گرفت و گیر قیامت مسلم است
زنجیر عدل را که با زنجیر می کند؟
چون از وداع او نرود دست و دل ز کار؟
زور کمان مشایعت تیر می کند
یوسف نداشت نعمت دیدار اینقدر
حسن تو چشم آینه را سیر می کند
دادِ غرورِ حسن، خط سبز می دهد
این مور نی به ناخن این شیر می کند
حاجت به باده نیست شب ماهتاب را
ساقی چه آب تلخ درین شیر می کند؟
صائب ز خط سبز نکویان در اصفهان
سیر بهار خطۀ کشمیر می کند