خرم کسی که قصرِ اقامت بنا نکرد

صائب تبریزی- غزل شماره 4063

 

خرم کسی که قصرِ اقامت بنا نکرد

رفت از میان چو گل کمر خویش وا نکرد

چندان که تاختیم به دنبال عمر را

این آهوی رمیده نظر بر قفا نکرد

جز من که راه عشق به تسلیم می روم

با دست بسته هیچ شناور شنا نکرد

رنگ گهر شکسته شود از بهای کم

ما را فلک عبث به دو عالم بها نکرد

موی سفید سبز شد از دست شانه را

از زلف مشکبار تو یک عقده وانکرد

با آه سرد من چه کند چرخ پرنجوم؟

هرگز به خرجِ باد زرِ گل وفا نکرد

تا اقتدا به کارگزاران عشق کرد

در هیچ کار فکرت صائب خطا نکرد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها