مرا که بستگی قفل از کلید بود

صائب تبریزی- غزل شماره 3958

مرا که بستگی قفل از کلید بود

دگر چه دل نگرانی به ماه عید بود

نه دل نه بوسه نه دشنام می دهد لب او

بلاست دشمن جانی که ناپدید بود

جهان ز صبح شکرخندۀ تو روشن شد

که دیده است شکر اینقدر سفید بود؟

اگر سپهر به بی حاصلان ندارد لطف

نبات بهر چه پهلونشین بید بود؟

اگر دو عید بود خلق را به سال دراز

مرا ز نام تو هر ساعتی سه عید بود

نیفتد از نظر پاکدامنان هرگز

به رنگ آینه هرکس که پاک دیده بود

به یک تبسم دزدیده صید صائب کن

ز خوان لطف تو تا چند ناامید بود؟

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها