سهراب سپهری – مجموعه شرق اندوه
شماره 1
روانه
چه گذشت ؟
زنبوری پر زد در پهنه ی…
وهم این سو، آن سو، جویای گلی
جویای گلی، آری بی ساقه ی گلی در پهنه ی خواب، نوشابه ی آن…
اندوه، اندوه نگاه: بیداری چشم، بی برگی دست
نی. سبدی می کن، سفری در باغ
بازآمده ام بسیار و ره آوردم : تیناب تهی
سفری دیگر ای دوست و به باغی دیگر
بدرود
بدرود و به همراهت نیروی هراس