رهی معیری – رباعی شماره 39
افسونگر
یا عافیت از چشم فسون سازم ده
یا آنکه زبان شکوه پردازم ده
یا درد و غمی که داده ای، بازش گیر
یا جان و دلی که برده ای، بازم ده
رهی معیری – رباعی شماره 39
افسونگر
یا عافیت از چشم فسون سازم ده
یا آنکه زبان شکوه پردازم ده
یا درد و غمی که داده ای، بازش گیر
یا جان و دلی که برده ای، بازم ده
امین پیرانی - حامد پیری
رهی معیری – رباعی شماره 37 چشم نیلگون نیلگون چشم فریب انگیز رنگ آمیز تو چون سپهر نیلگون، دارد سر افسونگری از غم رویت به
رهی معیری – رباعی شماره 17 دل شکن تا دل شکنی، شیوه ی آمال تو شد چون سایه دل خلق، به دنبال تو شد دانی
رهی معیری – رباعی شماره 19 بی خبر مستان خرابات ز خود بی خبرند جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند ای زاهد خودپرست با
رهی معیری – رباعی شماره 26 امید احسان تا دیده و دل جانب او دوخته ام از خلق جهان، دیده فرو دوخته ام زین باده