رهی معیری – رباعی شماره 23
قصد آزار
آن یار که عشق او بود یارم و بس
می آمد و داشت قصد آزارم و بس
گفتم سر کشتن که داری امروز؟
گفتا هوس قتل رهی دارم و بس
رهی معیری – رباعی شماره 23
قصد آزار
آن یار که عشق او بود یارم و بس
می آمد و داشت قصد آزارم و بس
گفتم سر کشتن که داری امروز؟
گفتا هوس قتل رهی دارم و بس
امین پیرانی - حامد پیری
رهی معیری – رباعی شماره 32 ستاره ی صبحگاهی ماییم که در پای تو چون خاک رهیم مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
رهی معیری – رباعی شماره 39 افسونگر یا عافیت از چشم فسون سازم ده یا آنکه زبان شکوه پردازم ده یا درد و غمی که
رهی معیری – رباعی شماره 31 خانه به دوش چون ماه نو از حلقه به گوشان توایم چون رود خروشنده، خروشان توایم چون ابر بهاریم،
رهی معیری – رباعی شماره 11 لب نوش گلبرگ به نرمی چو بر و دوش تو نیست مهتاب به جلوه چون بناگوش تو نیست پیمانه