رهی معیری – رباعی شماره 14
غنچه ی تنگدل
هر گل که به طرف گلستان می خندد
بر وضع جهان گذران می خندد
این غمکده چون درخور غم خوردن نیست
با تنگدلی، غنچه از آن می خندد
رهی معیری – رباعی شماره 14
غنچه ی تنگدل
هر گل که به طرف گلستان می خندد
بر وضع جهان گذران می خندد
این غمکده چون درخور غم خوردن نیست
با تنگدلی، غنچه از آن می خندد
امین پیرانی - حامد پیری
رهی معیری – رباعی شماره 37 چشم نیلگون نیلگون چشم فریب انگیز رنگ آمیز تو چون سپهر نیلگون، دارد سر افسونگری از غم رویت به
رهی معیری – رباعی شماره 13 زنجیر طلایی زنجیر طلایی تو ای گنج مراد امشب ز فروتنی به ما درسی داد بر گردن نازنین، چو
رهی معیری – رباعی شماره 41 چشم اشکبار ای ماه به چشم اشکبارم رحمی بر خاطر بی صبر و قرارم رحمی دور از تو فتاده
رهی معیری – رباعی شماره 39 افسونگر یا عافیت از چشم فسون سازم ده یا آنکه زبان شکوه پردازم ده یا درد و غمی که