Prevنوشته قبلیفرشی که فکندم از پی آرامش نوشته بعدیدی بر سر کو ستاده دیدم پسریNext ببوی شست سر زلف یار اگر داری خواجوی کرمانی – معمیات شماره 61 ببوی شست سر زلف یار اگر داری هوای چشمه ی خورشید در شب تاری نویسندگان : امین پیرانی - حامد پیری نوشته های مرتبط چو سر برزد از برج شیر آفتاب ادامه نوشته » نام صنمی که می نبینم بازش ادامه نوشته » نام آنکو صد یک حسنش نباشد آفتاب ادامه نوشته » آنک نبود غمش ز مثل منی ادامه نوشته » نام آنکو مرا ز غصّه بکشت ادامه نوشته » در دست برادر پدر بین ادامه نوشته »