Prevنوشته قبلیدر دست برادر پدر بین نوشته بعدیچون برآرد آفتاب از قلب دریا ماهئیNext چو سر برزد از برج شیر آفتاب خواجوی کرمانی – معمیات شماره 36 چو سر برزد از برج شیر آفتاب مرا نام او گشت روشن چو روز نویسندگان : امین پیرانی - حامد پیری نوشته های مرتبط نام رخی کز مه رخان مثلش ندیدم در جهان ادامه نوشته » شست در هنگامه میباید فکند ادامه نوشته » دندان اسب بشکن و شه را برو نشان ادامه نوشته » آنک مرغ جان مشتاقان اسیر دام اوست ادامه نوشته » هفتاد و هشت نام یکی حور پیکرست ادامه نوشته » بر جای سرمه چو بخوانی سر سال ادامه نوشته »