خواجوی کرمانی – غزل شماره 96
مسیح روح را مریم حجاب است
بهشت وصل را آدم حجاب است
دلا در عاشقی محرم چه جویی
که پیش عاشقان محرم حجاب است
برو خود همدم خود باش اگرچه
بر صاحبدلان همدم حجاب است
مکش جعدش که پیش روی جانان
شکنج طرّه ی پر خم حجاب است
ز هستی در گذر زیرا که در عشق
نه هستی شور و مستی هم حجاب است
اگر دم درکشی عیسی وقتی
که در راه مسیحا دم حجاب است
به خون در کعبه باید غسل کردن
که آب چشمه ی زمزم حجاب است
به خاتم ملک جم نتوان گرفتن
که پیش اهل دل خاتم حجاب است
ز یم حاصل نگردد گوهر عشق
که در راه حقیقت یم حجاب است
اگر مرد رهی بگذر ز عالم
که نزد رهروان عالم حجاب است
برو خواجو که پیش روی بلقیس
اگر نیکو ببینی جم حجاب است