خواجوی کرمانی – غزل شماره 926
یا باری البرایا یا ذاری الذراری
یا راعی الرعایا مُجری الجواری
سلطان بیوزیری دیّان بینظیری
قهّار سختگیری ستّار بردباری
روق الغصون صنعاً زینت کالغوانی
ورق الطیور شوقاً توّجت کالقماری
سرو از تو در تمایل در کلّه ربیعی
مرغ از تو در ترنّم بر سرو جویباری
یا واهب العطایا یا دافع البلایا
یا غافر الخطایا یا مسری السواری
عکسی فکنده نورت بر شمع آسمانی
بویی نهاده لطفت در نافه ی تتاری
ذخر القروم تجبی من سبیک السّبایا
لبس الجنان تکسوا من برّک البراری
از نار نور بخشی وز باد عطر سایی
وز خاک زر فشانی وز آب گوهر آری
اعلیت کلّ یومٍ عند الصباح نوراً
نقعُ الظلام جلی من غرّة النهاری
خواجو به تحفه پیشت نزلی دگر نیارد
جز حسرت و ندامت جز جرم و شرمساری