روز رخسار تو ماهی روشن است

خواجوی کرمانی – غزل شماره 79

روز رخسار تو ماهی روشن است

خال هندویت سیاهی روشن است

منظر چشمم که خلوتگاه توست

راستی را جایگاهی روشن است

گر به رویت کرده ام تشبیه ماه

شرمسارم کاین گناهی روشن است

مه به رخسارت پناه آرد از آنک

روی تو پشت و پناهی روشن است

بت پرسنان را رخ زیبای تو

روز محشر عذرخواهی روشن است

موی و رویت روز و شب در چشم ماست

زانک گه تاریک و گاهی روشن است

گر کنم دعوی که اشکم گوهرست

چشم من بر این گواهی روشن است

می پزد سودای دربانی تو

خسرو انجم که شاهی روشن است

یوسف مصر مرا چاه زنخ

گرچه دلگیرست چاهی روشن است

ذره ای خواجو قدم بیرون منه

از ره مهرش که راهی روشن است

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها