تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران

خواجوی کرمانی – غزل شماره 730

تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران

گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران

هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان

از دل نرود تا ابدش حسرت یاران

مَنعم مکن از صحبت احباب که بلبل

تا جان بودش باز نیاید ز بهاران

گر صید بتان شد دل من عیب مگیرید

آهو چه کند در نظر شیر شکاران

در بحر غم از سیل سرشکم نبود غم

کان را که بود خرقه چه اندیشه ز باران

تا تاج سر از نعل سم رخش تو سازیم

یک راه عنان رنجه کن ای شاه سواران

گر نقش نگارین تو بینند ز حیرت

از دست بیفتد قلم نقش نگاران

از لعل تو دل بر نکنم زانک به مستی

جز باده نباشد طلب باده گساران

خواجو چه کنی ناله که پیش گل صد برگ

باشد به سحر باد هوا بانگ هزاران

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها