خواجوی کرمانی – غزل شماره 663
در چمن دوش به بوی تو گذر می کردم
قدح لاله پر از خون جگر می کردم
پای سرو از هوس قدّ تو می بوسیدم
در گل از حسرت روی تو نظر می کردم
سخن طوطی خطّت به چمن می گفتم
نسبت پسته ی تنگت به شکر می کردم
چشم نرگس به خیال نظرت می دیدم
وانگه از ناوک چشم تو حذر می کردم
چون صبا سلسله ی سنبل تر می افشاند
یاد آن گیسوی چون عنبر تر می کردم
هر زمانم که نظر بر رخ گل می افتاد
صفت روی تو با مرغ سحر می کردم
چون کمانخانه ی ابروی تو می کردم یاد
تیر آه از سپر چرخ به در می کردم
مشعل مه به دم سرد فرو می کشتم
شمع خاور ز دل سوخته بر می کردم
چون فغان دل خواجو به فلک بر می شد
کار دل همچو فلک زیر و زبر می کردم