در جهان وقف حریم حرم او کردیم

خواجوی کرمانی – غزل شماره 662

در جهان وقف حریم حرم او کردیم

و اعتماد از دو جهان بر کرم او کردیم

چون خضر دست ز سرچشمه ی حیوان شستیم

تا تیمم به غبار قدم او کردیم

آنک از درد دل خسته دلان آگه نیست

ما دوای دل غمگین به غم او کردیم

بی عنا و الم او نتوانیم نشست

زانک عادت به عنا و الم او کردیم

آن همه نامه نوشتیم و جوابی ننوشت

گوئیا عقد لسان قلم او کردیم

زان جفاجوی ستمگاره نداریم شکیب

گرچه جان در سر جور و ستم او کردیم

اگر از سکه ی او روی نتابیم مرنج

که فقیریم و طمع در درم او کردیم

پیش آن لعبت شیرین نفس از غایت شوق

جان بدادیم و تمنای دم او کردیم

یا رب آن خسرو خوبان جهان آگه بود

که چه فریاد به پای علم او کردیم

مردم دیده ی هندو وش دریایی را

خاک روب سر کوی خدم او کردیم

در دم صبح که خواجو ره مستان می زد

ای بسا ناله که بر زیر و بم او کردیم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها