خواجوی کرمانی – غزل شماره 599
ای کرده تیره شب را بر آفتاب منزل
دل را ز چین زلفت بر مشک ناب منزل
تا در درون چشمم خرگاه زد خیالت
مه را بسان ماهی بینم در آب منزل
باید که رحمت آرد آن کو شراب دارد
بر تشنه ای که باشد او را سراب منزل
ره چون برم به کویت زانرو که نادر افتد
در آشیان عنقا کرده ذباب منزل
یک ذره مهر رویت خالی نگردد از دل
زیرا که گنج باشد کنج خراب منزل
بنگر در اشک مستان عکس جمال ساقی
همچون قمر که سازد جام شراب منزل
خواجو که غرقه آمد در ورطه ی جدایی
بر ساحل وصالت بیند به خواب منزل