طفل بود در نظر پیر عشق

خواجوی کرمانی – غزل شماره 578

طفل بود در نظر پیر عشق

هر که نگردد سپر تیر عشق

دل چه بوَد مخزن اسرار شوق

جان که بوَد شارح تفسیر عشق

هر که ندارد خبری از سماع

کی شنود زمزمه ی زیر عشق

دم به دم از گوشه ی میدان جان

می شنوم نعره ی تکبیر عشق

دایه ی فطرت مگر آمیختست

خون من سوخته با شیر عشق

تیغ مکش بر سر مقتول مهر

دام منه بر ره نخجیر عشق

ترک خرد گیر که تدبیر عقل

عین جنون است به تقریر عشق

دست من و سلسله ی زلف یار

پای من و حلقه ی زنجیر عشق

سالک مجذوب دلم در سلوک

از نظر تربیت پیر عشق

نرگس جادوی تو دیدن به خواب

فتنه بود خاصه به تعبیر عشق

آب زر از چهره ی خواجو برفت

از چه ز خاصیت اکسیر عشق

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها