مستم ز دو چشم نیمه مستش

خواجوی کرمانی – غزل شماره 568

مستم ز دو چشم نیمه مستش

وز پای درآمدم ز دستش

گفتم بنشین و فتنه بنشان

برخاست قیامت از نشستش

آن را که دلی به دست نارد

دادیم عنان دل به دستش

جان تشنه ی لعل آبدارش

دل بسته ی زلف پر شکستش

هستم به گمان که هست یا نیست

آن درج عقیق نیست هستش

در عین خمار چند باشیم

چون مردم چشم می پرستش

یاران ز می شبانه مستند

خواجو ز دو چشم نیمه مستش

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها